مصاحبه با آقای تیمور میری مدیر آکادمی کوچینگ فارسی زبانان (FCA) و همچنین از بنیانگذاران و کادر رهبری انجمن بین المللی کوچینگ برای فارسی زبانها FCCI توسط خانم ندا مفاخری از وبسایت مدیران ایران. در این مصاحبه آقای تیمور میری در مورد کوچینگ سازمانی توضیحاتی ارائه میدهند.
تیمور میری هفده سال تجربه کاری در صنایع نفت و گاز داشته و سپس از سال ۲۰۰۳ کسب وکار شخصی خود را آغاز نموده است. دارای بیش از سی سال تجربه در رهبری است و یک کوچ حرفه ای با مدرک از مؤسسه گالوپ (Gallup) به عنوان کوچ نقاط قوت و دارای بالاترین تأییدیه (MCC) از فدراسیون بین المللی کوچینگ (ICF) میباشد. ایشان همچنین از بنیانگذاران و کادر رهبری انجمن کوچینگ به زبان فارسی (FCCI) و مدیر مسئول شرکت MTMi با تمرکز به ارتقا سطح مدیریت و کار تیمی در انگلستان است. ایشان با شرکتهای بین المللی و (SME) در سراسر دنیا بهخصوص اروپا و خاورمیانه به منظور پشتیبانی و رهبری تیم آنها برای افزایش و بهبود عملکردشان همکاری مینماید. آقای تیمور میری تا سال ۲۰۱۷ بیش از ۴۰۰۰ ساعت کوچینگ فردی و گروهی داشه است. درحال حاضر مدیر آکادمی کوچینگ فارسی زبانان (FCA) است؛ که تاییدیه ۶۰ ساعت آموزش مهارتهای کوچینگ را از فدراسیون بین المللی کوچینگ (ICF) دریافت نموده و تحت نظارت (ICF) دورههای آموزش کوچینگ را برگزار مینماید. این برنامه از سال ۲۰۱۳ در حال اجرا می باشد.
قسمت چهارم مصاحبه با آقای تیمور میری: کوچینگ سازمانی
نقش کوچ در رشد یک سازمان چیست؟ در این قسمت آقای میری روش استفاده از کوچینگ سازمانی، بهخصوص برای مدیران منابع انسانی شرکتها (HR) توضیحاتی را ارائه میدهند. همچنین نحوه شکلگیری نقش یک کوچ را در فعالیتهای سازمانی در دنیا و ایران را توضیح میدهند.
اگر یک کوچ همراه سازمان باشد، چگونه میتواند در این سازمان باعث رشد شود و چه جایگاهی در آن سازمان میتواند داشته باشد؟
طبق تجربه من، یک کوچ/کوچینگ از ۳ طریق میتواند به سازمانها کمک کند. سازمانها اولین کاری که میتوانند انجام دهند این است که یک کوچ حرفهای از بیرون بیاورند. مثلکاری که من در ایران با چند شرکت انجام میدهم. در این زمینهها مدیرعامل میخواهد شرکت را به سمت رشد سوق دهد و احساس میکند در این تصمیمگیری خود دچار مشکل است و احساس میکند تصمیم گرفتن برایش سخت شده است. در اینجا برای رفع این شک و تردید از یک کوچ کمک میگیرد و بعد از گذراندن جلسات مختلف مشخص میشود چه چیزی میخواهد و این باعث میشود راه او باز شود مثال دوم این است که در حال حاضر در شرکتهای سراسر دنیا حتی در ایران در بخش منابع انسانی افراد میخواهند صلاحیتها و مهارتهای کوچینگ را خودشان یاد بگیرند و مراحل کوچینگ را اجرایی کنند تا بتواند با این روش همه پیشرفت کنند و کل سازمان نتیجه بهتری دریافت کند
مسئله دیگری که در حال حاضر در حال جا افتادن در سازمانهای سراسر جهان (غیر از ایران) است، این است که افراد داخل شرکت افرادی هستند که بهصورت خودکار دوست دارند به دیگران کمک کنند که این افراد از مهارتهای بالایی برخوردار هستند همچنین افراد باور دارند که دیگران هم میتوانند پیشرفت کنند که این دلیلی است که باعث میشود یک گفتوگو شکل بگیرد. وظیفه این افراد که درواقع کوچ سازمان هستند در سازمانها مشخصشده است و در حقیقت از همان ابتدا بهعنوان کوچ در سازمان استخدام میشوند. این مسئله در شرکتهای غرب بسیار به چشم میخورد و درنهایت ایران هم به این سمت خواهد رفت. هرکدام از اینها مزایا و مشکلات خودشان رادارند یعنی اینکه اگر یک کوچ از بیرون سازمان بیاورید و افراد سازمان این کوچ سازمان را نمیشناسند و اینیک مزیت دارد که در این حالت هیچگونه قضاوت یکطرفهای وجود ندارد اما کسی که از قبل داخل سازمان بوده، افراد آن سازمان، او را میشناسند و ممکن است به دلیل این شناخت قضاوتهایی را طبق اتفاقات گذشته در ذهن داشته باشند. همچنین یک مسئله هم این است که آیا افراد آن سازمان میخواهند کوچه خود از داخل همان سازمان باشد یا از بیرون بیاید؟ زیرا مطالبی که بین کوچ و مراجع ردوبدل میشود محرمانه است پس این بسیار مهم است کوچ از بیرون بیاید یا از داخل سازمان باشد. انتخاب کردن یک کوچ مزایای بسیار زیادی دارد که باعث کمک کردن به مدیریت سازمان میشود.