هر انسانی همزمان با رشدجسمی خود، رشد روانی نیز دارد. رشد روانی به تعبیری ارتباط مستقیم با عملکرد در سطوح مختلف آگاهی داشته که در عین اثرپذیری از نگرش، بر آن نیز اثر می گذارد که نتیجه این اثرات در چگونگی برآوردهشدن نیازها و روشهای تصمیمگیری ما، قابل مشاهده است.
در این مقاله سعی بر آن دارم که مدل “هفت سطح آگاهی”[1] ریچارد برت[2] را در عصر پیشتازی رویکردهای توسعه فردی به خصوص “کوچینگ” بررسی کنم.
برت، مدل خود را با الهام از مدل “سلسله مراتب نیازهای مازلو”[3] با بیش از دو دهه تجربه دنیای واقعی در هزاران سازمان آزمایششده، معرفی کرد.[4] (مطابق تصویر) این مدل حاوی هفت حوزه از انگیزههای انسانیست که از آنها به عنوان سطوح هوشیاری، از بقا در یک طرف تا خدمت و نگرانی برای نسل آینده در سویی دیگر را شامل میشود.
بهطور معمول، سطح هوشیاری که ما درآن زیست میکنیم با مرحله رشدی که به آن رسیدهایم، انطباق دارد. یعنی آنچه از ما سر میزند در انتخابها و تصمیمگیریهایمان؛ همگی به سطح آگاهی و رشد روانیای که در آن هستیم، مربوط میشود.
هرم نیازهای مازلو از پایین به بالا: طبق نمودار بالایی
نیازهای فیزیولوژیک
نیاز به امنیت
نیاز به تعلق، عشق و احترام
نیاز به اعتمادبهنفس و عزتنفس
نیاز به درک و دانستن
نیاز به خودشکوفایی
سطوح آگاهی
سطح اول: بقا[5]اولین سطح آگاهی انسانها، در مورد بقاست. برای زندهماندن به هوای تمیز، آب و غذای سالم نیاز داریم تا بدنمان سالم باشد و تناسب اندام داشته باشیم. نیاز داریم از نظر مالی احساس امنیت کنیم. برای احساس امنیت حتی باید احساس کنیم که دوست داشته میشویم و تحت محافظت هستیم. باید به فرد یا جمعی احساستعلق داشته باشیم. پیرو نظریه متخصصان روانشناسی رشد، نحوه برخورد شما با شرایط بقا به عنوان یک بزرگسال، بستگی به شرایطی دارد که در کودکی دریافت کردهاید. اگر در برآوردن نیازهای بقای خود مشکل داشتهاید- والدینتان هنگام گریهکردن شما را نادیده میگرفتند یا احساس میکردید که رها شدهاید- در بزرگسالی، بسیار محتاط خواهید بود. همچنین ممکن است به یک مدیر خرد تبدیل شوید. زیرا احساس میکنید نمیتوانید به دیگران اعتماد کنید و یا به نیازهای خود رسیدگی نمایید چون هر زمان که چالشی از جنس چالش بقا داشته باشید، باورهای محدودکننده مبتنی بر ترس شما از دوران کودکی به سراغتان میآید.انسانهایی که هنوز در این سطح از آگاهی حضور دارند، اغلب نیاز به توسعه فردی در خود حس نمیکنند و یا انگیزه و اعتماد کامل به مسیری که در آن، پاسخها از درونشان میآید ندارند، لذا رویکردهایی مثل کوچینگ، برای این دسته از افراد راهگشا نخواهد بود ولی درعوض انواع آموزشهای مستقیم، رواندرمانی و مشاورههای تخصصی، به آنها کمک میکند تا به سطوح بعدی آگاهی ورود پیدا کنند.v کوچها، این سوال را پاسخ دهند:آیا فردی در این سطح از آگاهی، مناسب کوچبودن است؟اگر بله، مراجعین مطلوب وی در چه سطحی از آگاهی میتوانند قرار داشته باشند؟
سطح دوم: روابط[6]نحوه برخورد شما با موقعیت های رابطه در بزرگسالی، کاملاً به میزان تامینبودن در سطح قبلی یعنی سطح بقا بر میگردد ولی در عین حال این دو سطح، یکدیگر را حمایت میکنند.این سطح از هوشیاری، امکان ساختن روابط برد-برد را فراهم میسازد. روابطی که در آن، حس ارزشمندی دریافت کرده و همین حس را نیز منتقل میکنید. لذا از آنجا که توانمندی ساخت رابطه را دارید، امکان تغییر و بهبود آنرا نیز خواهید داشت. انسانهایی که این سطح از آگاهی را تجربه میکنند، به دنبال ساخت روابط اجتماعی پایدار و حضور در شبکههای مختلفی از افراد در جامعه هستند، لذا تعلقداشتن به این گروهها و جوامع کوچک، برای آنها حس امنیت و تعلق را نیز تقویت میکند.v کوچها، این سوال را پاسخ دهند:آیا فردی در این سطح از آگاهی، مناسب کوچبودن هست؟ اگر بله، مراجعین مطلوب وی در چه سطحی از آگاهی میتوانند قرار داشته باشند؟ سطح سوم: اعتمادبهنفس[7]احساس امنیت و ارزشمندی، وجه مشترک و بارز حضور در سه سطح اولیه آگاهیست. این حس روی یک طیف قرار میگیرد و در ادامه، تقویتشدنش توسط همسالان و کسانیکه در مسند قدرت هستند، سبب ایجاد اعتمادبهنفس در فرد میشود. درواقع، نحوه برخورد شما با چالشهای اعتمادبهنفس بهعنوان یک بزرگسال، ظرف وجودی آگاهی شما را پر و خالی میکند. درصورتیکه موارد ذکرشده در دو سطح قبلی برایتان تامین شود، قادر خواهید بود با اعتمادبهنفس کافی هدفگذاری نموده و به دنبال دستاوردهای مادی و معنوی برای رشد بیشتر خود باشید. آنچه نتایج تحقیقات به ما نشان میدهد این است که بهرهمندی از ابزارهای رشد فردی مثل همراهی یک کوچ، حداقل لازمه بودن در این سطح از آگاهی میباشد، ولی کماکان چالشهایی در مسیر این دسته از اشخاص مشاهده شده که رویکرد ترکیبی کوچینگ و دیگر پیشههای یاریرسان برای این دسته از مراجعین، گزینه مطلوبتری خواهد بود.v کوچها، این سوال را پاسخ دهند:آیا فردی در این سطح از آگاهی، مناسب کوچبودن است؟ اگر بله، مراجعین مطلوب وی در چه سطحی از آگاهی میتوانند قرار داشته باشند؟سطح چهارم: تحول (دگرگونی)[8]سطح چهارم آگاهی انسان با نشانههایی مبنی بر تمایل به یافتن آزادی و خودمختاری همراه است. شما میخواهید کشف کنید که فراتر از برنامهریزی والدین و شرایط فرهنگی که در طول سالهای شکلگیری خود دریافت کردهاید، چه کسی هستید.در این مرحله از رشد، سوالاتی مانند “من کیستم؟” و “چه چیزی برای من مهم است؟” به سراغتان میآید.تنها زمانیکه پاسخ این سوالات را بیابید، خود واقعیتان را کشف خواهید کرد. بیان کامل اینکه چه کسی هستید، بدون ترس از اینکه دیگران چه فکری میکنند یا میگویند، بهویژه والدین، همسالان، همسر و شخصیتهای معتبر زندگیتان؛ این فرصت را به شما میدهد تا انتخابهایی داشته باشید که با آنچه که هستید، مطابقت بیشتری داشته باشد. جایزهای که با دستیابی به این سطح از خودشناسی و دانش دریافت میکنید، استقلال و توانایی عمل همراه با صداقت است. وقتی کشف کردید و بیان کردید که چه کسی هستید، میتوانید نقاب ایگو[9] خود را بردارید و با آهنگ خود در هستی برقصید، نه به آهنگی که توسط دیگران بر شما تحمیل میشود.پر واضح است که مراجعین مطلوب برای بهرهمندی از کوچینگ، از این سطح به بعد، قادر به دریافت بیشترین ارزشافزوده از کوچینگ خواهند بود. چرا که از شروط اثرگذاری تکنیکهای کوچینگ، آمادگی مراجع برای تغییر است. ما هنوز سه سطح دیگر را پیش روی داریم. پس برای ورود به بخش جذابتر این مقاله، صبور باشید.v کوچها، این سوال را پاسخ دهند:آیا فردی در این سطح از آگاهی مناسب کوچبودن است؟ اگر بله، مراجعین مطلوب وی در چه سطحی از آگاهی می توانند قرار داشته باشند؟سطح پنجم: انسجام درونی[10]پنجمین سطح آگاهی انسان، در مورد یافتن معنا در زندگیست- پیداکردن آنچه روح شما برای انجامدادنش به دنیا دعوت شده است. در این سطح از آگاهی، سوال اساسی، دیگر این نیست که “من چه کسی هستم؟” ولی در عوض “چرا من اینجا در این بدن هستم؟” و یا “چگونه میتوانم خودم را بهطور کامل بیان کنم؟” از سوالات رایج برای انسانهای حاضر در این سطح از آگاهی میباشد.برای کسانی که هدف خاصی در زندگی ندارند، ادامه گفتگو میتواند حاوی حقایقی دلهرهآور باشد. هدف انسانهای حاضر در این سطح، یافتن پاسخ به چرایی حضورشان در جهان خواهد بود که زندهبودن را برایشان معنادار میکند.این هدفگذاری، خود را در تمام شئونات زندگی متجلی میکند: از تصمیمگیری برای انتخاب شغل و همسر دلخواه گرفته تا انتخاب دوستان و همنشینان جدید که دیگر در سطح مشترکی از آگاهی نیستند و یا روشهای متفاوت همدلی دارند. در تمام این رشته فعالیتها، تنها ردپای یک هدف را مشاهده میکنیم که تمام تصمیمگیریها میتواند بر مبنای آن یک تصمیم درست، نام بگیرد. معنابخشی به زندگی! بسیاری از مردم تا اواخر زندگیشان نیز هدف خود را کشف نمیکنند. بااینحال، وقتی به گذشته نگاه میکنند، متوجه میشوند که همه پیچ و خمهای زندگی، دلیلی در پس خود داشته- آمادهسازی آنها برای دادن هدیهای که به همان دلیل به دنیا آمدهاند- تا کاملاً ماهیت واقعی خود را بیان کنند. وقتی هدف خود را پیدا کردید، ممکن است چیزی کوچک یا بزرگ به نظر برسد. هر چه که باشد، باید بدانید که این همان کاریست که روح شما برای انجام آن به این دنیا آمده و اگر از الهامات روح خود پیروی کنید، احساسی از معنا در زندگی خود خواهید یافت.در این مرحله، زندگی شما به سفری از همزمانیها تبدیل خواهد شد که دائماً در مقابل شما آشکار میشوند. مطمئن باشید، زمانی که انرژی خود را متمرکز در مسیر دستیابی به هدف زندگیتان کنید، هرگونه اتفاق غیرمنتظره، برای حمایت از شما رخ خواهد داد.تمرکز شما بر اشتیاق و هدف ممکن است به معنای کنارگذاشتن سبکی از زندگی باشد که آرامش، ثبات و اطمینان را برای شما تا آنروز به ارمغان آورده بود. ممکن است به معنای جابجایی محل زندگی، دستکشیدن از دوستان یا به خطرانداختن ثبات مالی فعلی شما باشد. بهطور خلاصه، ممکن است احساس ترسناکی داشته باشد. اما چیزی نیست که لازم باشد از آن اجتناب کنید. اگر از اشتیاق خود پیروی نکنید، هرگز با خودتان راحت نخواهید بود و ثبات درونی پیدا نخواهید نمود. اگر از خواستههای روح خود پیروی نکنید، بقیه عمر خود را با احساس عدمتحقق، افسردگی یا زندگی با پشیمانی، سپری خواهید کرد.v کوچها، این سوال را پاسخ دهند:آیا فردی در این سطح از آگاهی، مناسب کوچبودن است؟ اگر بله، مراجعین مطلوب وی در چه سطحی از آگاهی میتوانند قرار داشته باشند؟
سطح ششم: ایجاد تغییر[11] سطح ششم آگاهی انسان در مورد توانایی ایجاد تغییر در جهان است- در خانواده، محل کار، جامعه و یا در جامعه جهانی. اگر شما یک رهبر هستید، در این سطح از آگاهی عمل میکنید، متوجه خواهید شد که توانایی شما برای تحقق هدفتان به شدت به توانایی شما در ارتباط با دیگران و تسهیل کار کسانی که از شما حمایت میکنند، مشروط است. رهبران روشنفکر میدانند که از طریق دیگران– پیروانشان– است که بر جهان تأثیر میگذارند. هرچه راحتتر بتوانید با دیگران ارتباط برقرار کنید و با آنها همدلی کنید، به فرجامرساندن سرنوشت خود برای شما آسانتر خواهد بود. اینکه آیا شما یک رهبر هستید یا نه، با میل به ایجاد تفاوت و رهایی از خودخواهیها و منفعتطلبیهای شخصی در پس هر اقدامتان قابلتشخیص است. یادمان باشد انسانهای حاضر در این سطح، عاشقان بیتوقع هستند که برای بهظهوررساندن عشق، عاشقی میکنند و نه دریافت متقابل.پس، از نشانههای حضور در این سطح، میل به تغییرات بنیادین در محیط است. تغییراتی که شما قادر هستید پس از گذر موفق از دنیای درون و صلح با خودتان، آن را با دیگران و از طریق دیگران به هستی، هدیه کنید.v کوچها، این سوال را پاسخ دهند:آیا فردی در این سطح از آگاهی، مناسب کوچبودن است؟ اگر بله، مراجعین مطلوب وی در چه سطحی از آگاهی میتوانند قرار داشته باشند؟ سطح هفتم: خدمترسانی[12]انسان های بسیار کمی در این سطح از آگاهی قرار گرفتهاند ولی با رشد سریع خرد جمعی در جهان، انتظار داریم برآیند حرکت مردمان زمین به این سمت و حاکمیت صلح و مهربانی روی کره زمین باشد.سطح هفتم آگاهی انسان در مورد خدمت بیمنت در راستای هدف یا کاریست که به شما امکان میدهد از غایت استعدادهای خود در جهت منافع دیگران و پرهیز از خودخواهیها و خودبینیها قدم بردارید، کاری که برای انجام آن متولد شدهاید. زمانی به این سطح از آگاهی میرسید که ایجاد تفاوت به یک سبک زندگی برایتان تبدیل شود.شما اکنون کاملاً با هدف روح خود آغشته شده و زندگیتان سرشار از روح زندگی شده است. شما با عدماطمینانها راحت هستید و از هر فرصتی که برایتان پیش میآید، استقبال میکنید. احساس میکنید که توسط روح خود هدایت میشوید. باور به فراوانی به معنای واقعی خود، در این سطح از آگاهی رخ میدهد و نیازی به تمرین یا شرکت در دورههای باور به فراوانی ندارید، چرا که کافیست صداقت و عدم منفعتطلبی را در زندگی، پیشه کرده باشید تا خودبهخود به این سطح هدایت شوید. اینروزها شیادان بسیاری، مدعی فروش آگاهی هستند. مدعی فروش خوشبختی و شادکامی.مشتریان این دسته از افراد، اغلب حاضرین در سطوح اول تا سوم هستند که درصد قابلتوجهی از جمعیت هشت میلیاردی زمین را نیز شامل میشود. لذا پیشنهاد میکنم با تمرکز بر استعدادهای ذاتیتان بهعنوان یک انسان، طمع برای ورود به سطح بالاتر پیش از موعد حقیقی آن را نداشته باشید، چون نتیجه آن همین میشود که امروز شاهد آن هستیم:رهروان پر دانش و بیعمل در حوزههای رشد و توسعه فردی! در این مرحله از رشد، ممکن است متوجه شوید که به زمانی برای سکوت و تفکر نیاز دارید. شما به دنبال الهام مورد نیاز خود از روحتان خواهید بود تا بتوانید در هر لحظه از زندگی خود زندگی کنید و هدف خود را تنفس کنید. شما متوجه میشوید که چه زمانی از این سطح هوشیاری، عمل میکنید، زیرا هیچ چیز دیگری برای شما حس یکیشدن با هستی را نمیدهد مگر عملکردن در این سطح از آگاهی.شما نمیخواهید “بازنشسته” شوید، زیرا در حال زیستن هدف خود در شغلتان خواهید بود و با بازنشستگی، معنای زندگی شما از بین میرود. چیزی که قبلاً از فکرکردن به آن نیز میترسیدید-زیستن بر اساس هدف از آفرینش- اکنون تبدیل به بازی شما در این جهان شده است. در این سطح از آگاهی، شما یک بازیکن حرفهای در زمین بازی بینهایت، خواهید بود.
طیف آگاهی کاملهنگامیکه به سالهای آخر زندگی خود برسید (شاید هم زودتر)، ممکن است به اندازه کافی خوششانس باشید که تجربه حضور در تمام هفت مرحله رشد روانی را داشته باشید و بتوانید از جایگاه طیف آگاهی کامل، عمل کنید. هنگامیکه با هوشیاری روی کل طیف عمل میکنید، میتوانید به همه موقعیتهایی که زندگی به شما میدهد، با آرامش درونی پاسخی مناسب دهید- بدون ترس، ناراحتی یا اضطراب. افرادی که منطبق بر طیف آگاهی کامل، عمل میکنند ویژگیهای زیر را در زندگیشان بروز میدهند:
· با سالمماندن، مراقبت از بدن و امنیت مالی خود و مصون ماندن از آسیب، بر نیازهای بقای خود مسلط میشوند.· با ایجاد روابط دوستانه و خانوادگی که باعث ایجاد حس عشق و تعلق میشود، به نیازهای روابط خود پاسخی مناسب میدهند. · با خلق احساس قوی از خودارزشمندی و رفتار مسئولانه و قابل اعتماد در هر کاری که انجام میدهند، نیازهای عزتنفس خود را سیراب میکنند. · آنها با داشتن شهامت درآغوشکشیدن خود واقعیشان، بر نیازهای دگرگونی خود از طریق زندگیکردن با ارزشهای خود و مدیریت یا غلبه بر ترسهایی که آنها را به باور کمبود به جای فراوانی متمرکز میکند، مسلط میشوند.· با کشف و پذیرش هدف روحشان، ابراز خلاقیت و درنتیجه، یافتن معنا در زندگی، بر انسجام درونی خود مییفزایند.· با به فعلیترساندن اعمال نفوذ خود در جهان از طریق برقراری ارتباط با دیگران در روابط محبتآمیز بیقید و شرط، بر نیازهای خود برای ایجاد تفاوت فائق میآیند.· آنها نیازهای خدمترسانی خود را با وقف زندگی خود بر هدف و کمک پایدار به رفاه بشریت یا سیاره، در خدمت به نسلهای فعلی و آینده پاسخ میدهند. رابطه مطلوب بین سطوح آگاهی کوچ و مراجع کدام است؟در وهله نخست و مطابق با تعریف کوچینگ، کوچ مدیریت فرآیند خلاق و فکربرانگیزی را در اختیار دارد که جنس آن از مشارکت است با هدف به حداکثررساندن فعلیت توانمندیها در مراجع. طبق این تعریف، کوچ نمیتواند و نباید از سطح آگاهی پایینتری از مراجع خود قرار داشته باشد. چرا که زیستن مراجع و نیازهایش برای وی قابل درک نیست. اختلاف یک تا دو سطح، اختلافی دلنشین برای طرفین تلقی میشود که با بیشترشدن آن، چالشهایی را شاهد خواهیم بود که در این مقال نمیگنجد. در وهله دوم، ویژگی هر فضای مشارکتی مدنظر است. مشارکتی که قرار است بیقضاوتی، روح حاکم بر تمام ابزارهای کوچینگ در آن باشد تا همدلی تبلور یابد.پس، شخص کوچ هم لازم است در سطحی حداقل فراتر از سطح سوم یعنی اعتمادبهنفس، قرار داشته باشد تا ملزومات این ارکان در وی در دسترس باشد.لذا، با توجه به نتایج مصاحبههایی که بنده با تعدادی از مسترکوچهای بینالمللی داشتم، آنها نیز بر این باور بودند که درنظرگرفتن ارتباط بین این سطوح آگاهی میتواند منجر به انتخابی مطلوبتر برای طرفین گردد. مراجعی مطلوب برای کوچی مطلوب و برعکس!یک نتیجه شفافانسانهای حاضر بر سطح هفتم آگاهی، منادیان حقیقی صلح و دوستی در زمین خواهند بود. این افراد، مجریان توسعه پایدار در جوامع بشری و حافظین بیتوقع زمین و ساکنان آن اعم از تمام موجودات زنده و حتی جمادات هستند. برای تامین منافع شخصی خود و نسل خود، منفعت نسلهای آینده را تهدید نمیکنند. زمین و موهبتهای آن را متعلق به قوم یا قبیله خود نمیدانند و دلشان برای تمام زمین در هر جای کره خاکی میتپد. از آسیا تا آمریکای جنوبی و از قطب جنوب تا شمال، دغدغهمند زندگی ساکنان زمین هستند. انسانها را برتر از دیگر مخلوقات پروردگار نمیبینند که با این توجیه به حقوق دیگر جانداران در آب و خاک و هوا تعرض کنند. و این مقاله را، با یک پرسش جدی برای تمام خوانندگان محترم به پایان میبرم:شما در کدام سطح آگاهی، زیست میکنید؟
تالیف: الهام مظاهری PCC.
[1] Consciousness levels.
[2] Richard Barrett.
نویسنده بریتانیایی متولد 1945 که در زمینههای رهبری و توسعه، ارزشها، آگاهی و نیز سیر تکامل فرهنگی در کسبوکارها و جوامع، تحقیقات و تالیفاتی دارد.
[3] Hierarchy of Needs.
[4] https://www.valuescentre.com.
[5] Survival.
[6] Relationships
[7] Self-Esteem.
[8] Transformation.
[9] Ego.
[10] Internal Cohesion.
[11] Making Difference.
[12] Service.