این پرسش و پاسخ با عنوان «چگونه هدف مراجع را در جلسات کوچینگ، مشخص و شفاف کنیم» توسط مدرسین آکادمی سرکارخانم نازنین ملکبیکلو، کوچ PCC و سرکار خانم آیسان بنیهاشمی، کوچ PCC برگزار شده است. میتوانید متن خلاصه ی این گفتگو را در پایین مشاهده نمایید.
- ما کوچها مطابق یکسری استاندارد، چارچوب و صلاحیتهای ICF (فدراسیون بینالمللی کوچینگ) حرکت میکنیم. شفاف نمودن هدف مراجع آنقدر مهم است که بخشی از صلاحیت دو ICF است. در تعیین هدف مراجع درروند کوچینگ، مشخص میکنیم که هدف اصلی چیست و جزئیتر چه طور میتوان هدف را در هر جلسه، در جلسات لیزر کوچینگ، جلسات تمرینی و گفتگوی کوچینگی شفاف نمود.
- اهمیت تعیین هدف و از دلایل تأکید بر آن این است که هم در زندگی روزمره و هم در جلسات کوچینگ کاربرد دارد. خیلی از چالشها در زندگی به علت آن است که دونفری که باهم گفتگو میکنند همسو نیستند و هدف مراجع از مکالمه را متوجه نشدند و بر اساس فرض خود دنبال کمک کردن و نصیحت کردن هستند.
نکته موردتوجه آن است آیا من کوچ و مراجع همسو هستیم؟ دقیقاً ما فهمیدیم که مراجع چه میخواهد؟ در کجا از ما کمک میخواهد؟ هر چه همسویی بین مراجع و کوچ بیشتر باشد کیفیت جلسه بالاتر خواهد رفت.
- سوژه و هدف مراجع مقدس است. وقتی چیزی مقدس است معمولاً اهمیت آن برایمان بالاست و برایمان مهم است و به آن فراتر و عمیقتر توجه میکنیم. لازم است برای من کوچ نیز سوژه مراجع مهم باشد و برای فهمیدن آنوقت صرف کرد و برای شفاف کردن سوژه وارد گفتگوی مؤثر شد.
اگر باور داشته باشیم که هدف مراجع مقدس است پس حضور من کوچ، توجه و گوش دادن برای من بااهمیتتر خواهد بود.
در جلسه از مراجع در مورد اینکه هدف چیست سؤال میپرسیم. در برخی مواقع مراجع نیز نمیداند هدفش چیست
یا هدفش کیفی است (بالا بردن فروش و.). مهم است که با مراجع همسو باشیم تا درک کنیم زبان مراجع چیست؟
یکی از راههایی که میتوان هدف مراجع را شفاف نمود و همسو شد آن است که معنی آنچه مراجع میگوید را متوجه شویم و فرضیات و حدس زدن را کنار بگذاریم. اینکه مثلاً من کوچ میدانم بهتر یعنی چه. فروش دو برابر به چه معناست. ایدئال چه معنی دارد. وقتی در جلسات فرضیات خودمان را کنار بگذاریم با مراجع چک میکنیم که بهتر ازنظر تو مراجع یعنی چی؟ ایدهآل ازنظر تو چه معنایی دارد؟
مثال: من (مراجع) میخوام اول، دلیل آن موضوع را بفهمم و بعد برای آن برنامهریزی برای اجرا داشته باشم. در اینجا مراجع دو هدف دارد. در این مواقع هنگامیکه چند تا موضوع در جلسه مطرح میشود با مراجع توافق کنید که نقطه شروع شما درزمانی که باهم دارید کجا باشد. روی کدام موضوع، اول تمرکز نماییم. پس حتماً اولویت موضوع مراجع را با ایشان توافق کنید.
با مراجع چک کنید، گفتگو کنید، حدس نزنید و همسو شوید.
- مورد بعدی آنکه مراجع و موقعیتش را بشناسید، فراتر ازآنچه مراجع بیان مینماید او را درک کنید، توجه نمایید مراجع در چه شرایطی قرار دارد، چه چیزی میخواهد. در برخی مواقع اصلاً هدف مراجع فراتر از آن موضوعی است ک مراجع بیان میکند. به مراجع اعلام کنید که این موارد و از او میشنوید و با او ارجحیت و موضوع واقعی را چک نمایید.
- چه چیزی مانع از آن است که کنجکاوی اول جلسه را بیشتر نکنید؟ در اول جلسه سؤال بیشتری از مراجع نپرسید؟
یکی از پاسخها این است که گفته میشود که مراجع اول جلسه یکسری از توضیحات و بیان نموده و با پرسش دوباره من، شاید مراجع فکر کند که من به او گوش ندادهام یا مراجع عصبانی میشود و یا اعلام میکند که این موضوع را یکبار بیان نموده است.
در اینجا از خودتان بهعنوان کوچ بپرسید که مانعتان برای عدم کنجکاوی برای شفاف نمودن هدف مراجع چیست؟ و امتحان نموده و به پروسه کوچینگ اعتماد کنید.
اگر احساس میکنید که مراجع با کنجکاوی شما ممکن است عصبانی شود از او بعد از طرح سؤال بپرسید که سؤال را چه طور میپرسیدید او با سؤال ارتباط برقرار میکرد یا مثلاً بیان کنید که برای فهمیدن دقیقتر موضوع لازمه توضیحات بیشتری و بشنوید و سؤال را تکرار نمایید.
هنگامیکه میپرسیم و برای فهمیدن بهتر موضوع جلسه وقت میگذاریم و هدف مراجع شفاف میشود، مراجع در برخی موارد بیان مینماید که اصلاً خودش فکر نمیکرده موضوعش، مورد مشخصشده باشد.
به خودتان و مراجع اعتماد کنید و اگر میشنوید که با سؤال پرسیدن، مراجع کلافه شده است با مراجع صحبت کنید، توضیح دهید و سؤال را مدل دیگری مطرح نمایید.
- دلیل اینکه ما (کوچها) میخواهیم هدف جلسه مشخص شود این است که به دنبال کمک کردن به مراجع هستیم و میخواهیم مراجع به آنچه میخواهد برسد. ما هر چه بیشتر در رابطه با موضوع مراجع کنجکاوی ب کنیم به آگاه شدن بیشتر او کمک کردهایم. سریع به سراغ اقدام و مثلاً پرسیدن سؤال حالا میخواهی چهکاری انجام دهی؟ نرویم. بپرسیم و بپرسیم که از توضیحات مراجع میتوان اطلاعات زیادی کسب کرد و ساده از هدف عبور نکنیم. نگران به نتیجه نرسیدن و اتمام زمان جلسه نباشید. به خودتان، پروسه کوچینگ و مهارتهایتان اعتماد نمایید.
- ادبیات گفتگو را با مراجع یکسان نمایید.
میتوان با مدل و ادبیات مراجع از او سؤال پرسید و با او گفتگو کرد. هنگامیکه ما از مراجع میپرسیم فرض کن جلسه تمامشده است به چه نتیجهای برسی راضی هستی؟ یا چه موضوعی و با خودت به جلسه آوردی یا راجع به چه چیزی میخواهی باهم صحبت کنیم. چند نمونه جملاتی است که در ابتدا از مراجع برای شروع گفتگو در مورد موضوع جلسه و مشخص شدن هدف میپرسیم. یک کوچ لازم است با پرسیدن سؤالات خلاق و با استفاده از کلمات مراجع سؤال متناسب با مراجع مطرح نماید؛ مثلاً مراجع میگوید من آرزو دارم به (آنچه مدنظرش است) برسم و کوچ میپرسد، فکر کن من امروز غول چراغ جادو هستم میخواهی کدام آرزویت را برآورده کنم. در این مثال کوچ از کلمه مراجع برای طرح سؤال استفاده کرده است و سؤال خلاقانهای پرسیده است.
نیازهای مراجع را بشنوید. بهطور مثال مراجعی در جلسه عنوان کردند هنگامیکه کوچ این سؤال را که آخر این جلسه به چه چیزی میخواهی برسی میپرسد دچار اضطراب شده، ایشان نمیداند چه چیزی میخواهد و با شنیدن این سؤال حالش بد میشود. در این حالت ببینید مراجع چه چیزی میخواهد و چه میگوید و چه نیازی را بیان مینماید. با توجه به حس، ادبیات و نیاز مراجع سؤال را مطرح نمایید. در رابطه با مثال عنوانشده به دلیل اینکه مراجع میخواست جلسه را راحت بگیرد و گفتگو با لحن غیررسمی برایش مناسبتر بود با پرسیدن سؤال اینکه امروز چهکار کنیم در این جلسه حس خوبی گرفته و با کوچ ارتباط برقرار کرده است.
- برخی از مواقع مراجعین با لیست چیزهایی که نمیخواهند به سراغ کوچ میآیند یا میخواهند بدانند که چرا کار مدنظر خود را انجام نمیدهند، شاید یکی از سوا لاتی که بتوان اول جلسه برای کمک به مراجع از او پرسید که فکرش را جمع کند، این باشد که من شنیدم تو چه چیزهایی را نمیخواهی چیزهایی که میخواهی چیست؟ در این حالت مراجع چون مدام بر روی نمیخواهمها تمرکز کرده است یکدفعه بر آنچه میخواهد تمرکز مینماید و در این موارد تمرکزمان بر رسیدن باشد.
- این مهم است که بهعنوان کوچ توجه نماییم که مراجع چه چیزی میخواهد و شرایط مراجع چیست و هر سؤالی را متناسب با شرایط پرسید.
سؤال ۱: چه زمانی میتوان سؤال کمی و کیفی را در جلسه پرسید؟
ما همیشه لازم است هدف مراجع را قابللمس و درک کنیم؛ یعنی اگر هدف مراجع را در یک جمله بنویسیم و یک نفر از بیرون جلسه آن جمله را بخواند همان برداشت و درکی را خواهد داشت که منظور مراجع بوده است. همیشه نمیتوان موضوع جلسه را کامل کمی کرد. با پرسیدن سؤالهای بیشتر به قابلفهم کردن هدف کمک نمایید؛ مثلاً مراجع میگوید من میخواهم ارتباطم را با همسرم بهتر کنم و از او بپرسیم که تعریف او از بهتر چیست؟ و او بگوید من میخواهم وقت بیشتری را با همسرم بگذرانم. کوچ: خوب الآن چی کار میکنی؟ مراجع: الآن در هفته فقط ۲ ساعت با همسرم گفتگو میکنم. کوچ: میخواهی چی کارش کنی؟ مراجع: میخواهم در هفته به ۱۰ ساعت برسونمش. در این مثال با پرسیدن این سؤالها موضوع مراجع قابلدرکتر گردید.
سؤال ۲: در مواقعی که مراجع برای شفاف نمودن موضوع جلسه خیلی توضیح میدهد و یا من کوچ نیاز به پرسیدن سؤالهای زیادی برای شفاف شدن هدف مراجع دارم نگران اتمام زمان جلسه هستم اینکه به اقدام و نتیجه در جلسه نرسیم.
در این رابطه چند حالت وجود دارد. در حالت اول توجه به این موضوع است که پرسیدن سؤالهای زیاد، نیاز کوچ و از کنجکاوی شخص اوست بدون اینکه ارزشافزودهای برای جلسه و در جهت کمک به مراجع داشته باشد؛ مثلاً مراجع اعلام مینماید که میخواهد از کارش استعفا دهد و کوچ میپرسد کارت کجاست؟ حقوقت چه قدر است؟ چند وقته کار میکنی؟ این سؤالها مال من کوچ است.
حالت دوم مربوط به مدیریت زمان جلسه است. مسئول مدیریت زمان جلسه با کوچ است. برخی از مراجعین برای اعلام موضوع جلسه به بیان جزئیات پرداخته و توضیحات اعلامی او ارزشافزودهای نخواهد داشت؛ مثلاً مراجع میخواهد وزنش را کم کند و میگوید دیروز میخواستم با دوستانم بیرون بروم و بیرون رفتم و غذا خوردم و یادم هست پارسالم این اتفاق افتاد و … در اینجا باکمال احترام به او اعلام میکنیم برای استفاده بهتر از زمان جلسه من از تو شنیدم که میخواهی وزنت را کم کنی و با چالشهایی روبهرو شدی و میخواهی روی آن کارکنی. آیا توضیحاتی که میدهی نیاز هست و به این جلسه کمک میکند و این را فقط به این خاطر میگویم که بتوانیم زمان جلسه را بهتر مدیریت کنیم. در اینجا مراجع متوجه میشود برخی از توضیحات او درد دل است و توضیحات او ممکن است ارزش بیشتری برای جلسه نداشته باشد و مطلب اصلی مشخصشده است.
پس خودمان و مراجع را مدیریت کنیم که مهمترین مطالبی که به جلسه کمک مینماید مشخص شود. در رابطه با کمبود زمان در بیشتر مواقع در همان توضیحات تکمیلی مرتبط با هدف، مراجع به آگاهی میرسد و آنقدر آن توضیحات مهم است که ممکن است پس از بیان آن فقط در ۲ تا ۳ دقیقه آخر از جلسه ۲۰دقیقهای برای تعریف اقدام و … کافی باشد.
سؤال ۳: فردی که با پروسه کوچینگ آشنا نیست بهسختی با روند کوچینگ ارتباط میگیرد، نمیداند و دوست دارد راهکار دریافت کند. در این حالت ما بهعنوان کوچ چگونه میتوانیم مؤثر باشیم؟
و یا با اصرار مراجع، من کوچ با توجه به اینکه امکان ارائه مشاوره نیز دارم راهکار بیان خواهم نمود. چه طور راهکار ارائه نکنم؟
با برگزاری جلسه آزمایشی مراجعینی که با کوچینگ آشنا نیستند، با کوچینگ و جلسه کوچینگ آشنا شده و آن را درک خواهند کرد. لازمه توجه نماییم که اینکه مراجع گاهی نمیداند که چهکار کند از نگاه مراجع است یا از نگاه کوچ؟
در اکثر مواقع اینکه مراجع نمیداند از نگاه من کوچ است. اگر کوچ عمیقاً اطمینان داشته باشد که بهترین کسی که همهچیز را میداند خود مراجع است، پس بهترین کسی که میداند چه چیزی برای او خوب است خود اوست و اگر ما باور داشته باشیم حتی اگر مشاور، متخصص یا منتور باشیم چون میدانیم بهترین درون فرد است چه چیزی بهتر از اینکه راهحل را از درون فرد پیدا کنیم. با فرض کوچ پذیر بودن مراجع چرا به دنبال انجام آسانترین کار، یعنی ارائه راهحل به مراجع باشیم؟ به خودمان برگردیم.
در برخی مواقع امکان است که موضوع مراجع طوری باشد که مراجع در مورد آن اطلاعاتی ندارد و لازم است آموزش ببیند و شاید نتیجه جلسه کوچینگ آن باشد که مراجع بهتر است به مشاور یا منتور ارجاع داده شود.
در بیان توضیح تکمیلی اینکه هنگامیکه انتظار مراجع در اول جلسه مشخص شود که درخواست جلسه مشاوره دارد یا کوچینگ، پس درخواست راهحل نیز وجود نخواهد داشت.
در شرایطی شاید ما بخواهیم اصرار کنیم که مراجع را به کوچینگ دعوت کنیم درصورتیکه فرد درخواست مشاوره داشته باشد و یا برعکس. وقتیکه دیدیم با کوچینگ امکان کمک کردن به فرد راداریم خودمان را با چالش عدم ارائه راهحل روبرو کنیم.
در اکثر زمانها، اصل آن چیزی که فرد میخواهد دریکی دو جمله اولی است که در جلسه بیان میکند.
-این پرسش و پاسخ توسط سرکار خانم سمانه سادات کاظمی پیادهسازی و خلاصه شده است.
یک پاسخ
عالى بود واقعًا مرسى ازتون و مرسى از نازنين جان و آيسان جان بخاطر اينهمه سخاوتمندي در ارائه دانششون