مغز به طور غریزی شدیدا در برابر تغییر مقاوم است، تغییر را به عنوان تهدید تفسير میكند زیرا با آنچه مغز انتظار دارد متفاوت است. تغيير، یک سیگنال تشخیص خطا به آمیگدال ، به عنوان مركز ثبت عاطفی و محل كنترل ترس در مغز میفرستد. این پاسخ حمله یا فرار را تحریک میکند: مقادیر زیادی انرژی از قشر جلوی پیشانی ، مرکز تفکر سطح بالاتر ما، به عملکردهای بدن هدایت میشود که از جنگ یا فرار پشتیبانی میکند. این امر توجه و انرژی کمی برای حل خلاقانه مسئله و استدلال باقی میگذارد، که هر دو برای یادگیری ضروری هستند.
به گفته امی بران ، كه یک كوچ تسهيلگر و متخصص نوروپلاستیسیتی است، تغییر طولانیمدت، زمانی اتفاق میافتد که مغز، اتصالات عصبی قدیمی را از بین برده و اتصالات جدیدی ایجاد کند (نوروپلاستیسیتی). كوچها میتوانند به مراجعان کمک کنند تا به کمک علوم اعصاب و با استفاده از عملکرد مغز در خود تغییر ايجاد کنند.
پاسخها یا عادتهای خودکار در اعماق مغز ساخته میشوند. آنها از طریق اقدامات مكرر كه منجر به پاداش میشوند، بهوجود میآیند و از نظر فیزیولوژیكی به این دلیل كه سیگنالها به طور مكرر از همان مسیرهای عصبی عبور میكنند، ایجاد میشوند.
مغز به راحتی خسته میشود، بنابراین به دنبال انجام کارهای تکراری و صرفهجویی در انرژی است. متأسفانه، بهمحض تثبیت رفتارهای خودکار، آنها برای تکرار به فرمان مغز نیاز ندارند. به این ترتیب عادتهای ناکارآمد و حتی مضر در درون ما ریشه میدوانند.
برای دستیابی به تغییرات پایدار، باید چندین منطقه مغزی- مانند مراکز اقدام و پاداش، سیستم تشخیص خطا، حافظه کوتاهمدت و بلندمدت، قشر جلوی پیشانی و ثبت عاطفی- باهم کار کنند. هماهنگی بین این مناطق را میتوان با بهینهسازی برخی فرآیندهای عصبی زیستشناسی در نقاط خاصی در روند تغییر، کاهش مقاومت و تسهیل پیشرفت، افزایش داد.
مدل مراحل تغییر (TTM) برای تغییر رفتار، پنج مرحله از تغییر را توصیف میکند که بهویژه به عنوان وسیلهای برای هدایت مراجعين كوچينگ براي مسير تغییر، بسیار مفید هستند.
پیشتفکر
در ابتدا، مراجع ممکن است بیاطلاع باشد، اکراه داشته باشد، دلسرد شود یا احساس کند که هزینه تغییر بیش از مزایای تغییر است. مراجع میتواند با کاهش میزان تهدید و ایجاد آگاهی از نیاز به تغییر، به سمت تغییر مورد نظر حرکت کند.
كوچها بهتر است به موارد زیر توجه كنند:
• قشر جلوی پیشانی و حافظه کوتاهمدت با بحث در مورد حقایق و تشویق تأمل در مورد عادات فعلی مراجع.
• حافظه بلندمدت با جستجو درباره آنچه در گذشته برای ایجاد تغییر مطلوب برای مراجع کار کرده و کار نکرده است.
• سیستم تشخیص خطا با شناسایی اولویتهای متناقض.
• ثبت عاطفی با تأثیرگذاری برچسبگذاری ، روند بیان کلامی احساس مراجع نسبت به تغییر و مزایای آن. این عملکرد استدلال (قشر جلوی پیشانی) را به مرکز عاطفی (آمیگدال) متصل میکند.
تعمق
مراجع نیاز به تغییر را تشخیص میدهد اما ممکن است احساس دوگانگی کند. نقش كوچ، پرورش تفکر انتقادی و آگاهی است:
• مراکز استدلال مغز را با پرسیدن پرسشهايي که تمرکز آنها روی تغییرات موفقیتآمیزی است که اخیراً مراجع ایجاد کرده فعال کنید. با بیان میزان مهم بودن جوانب مثبت نسبت به آنها، به طور سیستماتیک با هر یک از معایب مخالفت کنید.
• با توجه به احساسات مرتبط، عوامل محرک رفتار ناخواسته را شناسایی کنید. احساسات را برچسب زده و دوباره ارزیابی کنید و سپس از آن فاصله بگیرید.
• مرکز اقدام مغز را با در نظرگرفتن موفقیت مراجع و توصیف آن تجربه در اول و سوم شخص تحريك و برانگيخته كنيد. در نظر گرفتن هر دو دیدگاه به مغز کمک میکند تا تغییرات پیشنهادی را ادغام کند.
آمادگی
با آمادهبودن مراجع برای اقدام، كوچ:
به شكلگیری اهداف از طریق پرسيدن سوالاتي شبيه به زير كمك میكند:
• هدف چگونه در زندگی شما جای میگیرد؟
• وقتی به هدف خود رسیدید، چه خواهید کرد؟
• در این زمان چه خواهید شنید و چه احساسی خواهید داشت؟
این سوالات یک تجربه حسی ایجاد میکند که مغز را “فریب” میدهد تا تجربه تصورشده را در حافظه ذخیره کند و به ضمیر ناخودآگاه اجازه اقدام میدهد.
مراجع را درباره زمان اقدام حساس كنيد . کوچها میتوانند بپرسند،
در چه بازه زمانی باید عمل کنید؟
در ماه آینده میتوانید به چه نتیجهای برسید؟
اقدام
مراجع در حال اصلاح رفتار است، اما این کار نیاز به صرف انرژی قابل توجهی از مغز دارد. سیستم تشخیص خطا به احتمال زیاد فعال شده و نشاندهنده پاسخ به تهدید است. كوچ میتواند به مراجع در حل مساله و عینیت کمک کند:
• قشر جلوی پیشانی را میتوان با تغییر شکل افکار منفی درگیر کرد. ايفاي نقش به تحکیم رفتار جدید و احساسات مربوط به آن کمک میکند.
• مراکز پاداش را میتوان با شناسایی اقداماتی که مغز را به سمت پاداش به علت افزایش اطمینان، استقلال، وابستگی یا انصاف سوق میدهد، فعال کرد.
منبع:
https://coachfederation.org/blog/neuroscientific-approach-change
برگردان: سيدمحمد(بابك)اعظمي نژاد
نويسنده: وانيتا بلن