محتوای این متن در دو بخش ارایه میشود:
بخش اول درباره گوش شنوا و استفاده از آن در ایجاد ارتباطموثر در کوچینگ و بخش دوم تکنیکهایی که بروزشان از سمت ما بیانگر این است که در فعل گوششنوا هستیم.
ما به سه شکل با انسانهای اطراف خود در تعامل هستیم که انواع رابطه را شکل میدهند.
انواع رابطه:
- رابطه: نحوه ارتباط ما با مراجع از طریق گفتگو، کلمات، اصوات و لحن که قابلیت انتقال دارند شکل میگیرد.
- فرا رابطه: علاوه بر موارد ذکر شده در رابطه، ارتباط ازطریق ناگفتهها و ناشنیدهها شکل میگیرد. در واقع از طریق شهود و حس ششم ما یعنی درکهایی که معلوم نیست از کجا میآید و کلمات گویای آنها نیست اما برای ما قابل درک هستند.
- رابطههای فرانشانهای: رابطههای فرانشانهای مثل وحی و الهامات پیامبران هستند که محور گفتگوی کوچینگ نیست.
گوششنوا از نگاه توسعه فردی
فرایند دریافت، ادراک و پاسخ به ادراک، سه شرط اصلی اتفاق گوششنوا و شنیدن فعالانه فرض میشوند. یعنی حرف مخاطب را به درستی شنیدهایم، به ادراک درست از مطلب مخاطب رسیدهایم و پاسخی درست از قبیل سوال، سکوت و بازخورد داشتهایم. استفاده همزمان از نیم کره چپ (درک منطق گفتگو) و نیم کره راست (درک احساسات نگفته و دیدهنشده در مکالمه) لازمه شنیدن موثر است. در گوششنوا و ارتباطموثر با یک قضیه سه مولفهای روبرو هستیم که به واسطه آن به مخاطب این پیام را میرسانیم که در هماهنگی کامل و رقص با او هستیم.
در جلسات کوچینگ، گوششنوا بسیار مهم است. اگر ما از شنیدن فعال استفاده کنیم اتفاق شفابخشی که به دنبال آن هستیم رخ خواهد داد. تحقیقات نشان داده است که گوششنوا بین کارمندان و مدیران باعث افزایش سرعت و کیفیت انجام کارها در سازمانها و کسبوکارها شده و حتی در رفع کدورتها در روابط خانوادگی و روابط با آدمهایی که بیشترین تعامل را با آنها داریم بسیار موثر است. در اهمیت گوشدادن همین کافی که بزرگترین میراث ادبی ما با بشنو شروع میشود:
بشنو از نی چون شکایت میکند
این شنیدن موردبحث بسیار حایز اهمیت است، چراکه باعث هماهنگی، همسویی و بیشترکردن انرژی گروهی و فردی ما در جمعها میشود.
با توجه به موارد ذکرشده، گوششنوا چیزی است که در فضای حضور اتفاق می افتد. فضایی که تو هستی، من نیز حضور دارم، به تو گوش سپردهام و تنها مزاحم، پیشداوریها، پیشفرضها و بگومگوهای ذهنی است که ما با آنها در گفتگو حاضر شدهایم و ذهن به سمت آنها کشیده میشود. مخاطب در حال گفتگوست، اما ذهن ما در حال پرش است و مخاطب به واسطه سیگنالهایی که از سمت ما به او میرسد به آنچه در ما میگذرد آگاه خواهد شد. حالت دیگر این است که وقتی مخاطب در حال گفتگوست ما گفتهها را با داستان زندگی خود میسنجیم، نصیحت میکنیم، راهکار میدهیم و یا جزییات مدنظر خود را میپرسیم که جملگی این واکنشها، ما را از اعمال موثر فعل شنیدن دور میکنند و مانع گشودگی روح مخاطب میگردند. در این صورت فرصت، درک زندگی را به مخاطب نمیدهیم. پس در جلسات کوچینگ، بودنی از جنس من نمیدانم لازم داریم، یعنی زمانیکه من اینجا هستم، حضور دارم که حرفهای تو را بشنوم. چرا که حرفهای تو اهمیت بیشتری دارد، من آمادهام که آنچه تو فکر میکنی و آنچه بر تو و در تو میگذرد را بشنوم.
تکنیکها
نسخه روانشناسی هر فرد به ذات، فرهنگ، تربیت، ژنتیک، جنسیت و همچنین نقاط ضعف و قوت او بستگی دارد. از اینرو استفاده از لغات، بسیار حایز اهمیت است. در کاربرد هر لغت نه تنها آبجکت، که سابجکت آن نیز اهمیت دارد. برای مثال، سیب یک آبجکت است. اما اینکه در مخاطب چه حسی را برمیانگیزد یک سابجکت است. در گوششنوا، درک آنچه مخاطب درباره آن کلمه میاندیشد، مهم است.
سه تکنیک سوال، سکوت و بازخورد در انتقال حس ارتباطموثر به مخاطب اهمیت زیادی دارد.
- سوال: در پرسیدن سوال نبایستی در جایگاه فرزانه نشست. جملاتی مانند: من میدانم نیازت چیست و امثال این، در گوششنوا کاربرد نداشته و جملاتی مانند: من نمیدانم، من هستم تا بشنوم و این حرفهای توست که اهمیت بیشتری دارد، کاربرد دارد. تاثیر سوال پرسیدن این است که به مخاطب این احساس را دادهایم که من در شنوایی موثر با تو هستم.
- سکوت: در گفتگوهایی که فضای سکوت ایجاد میکنیم، خلقی از جنس درک اتفاق خواهد افتاد. بدون هیچگونه دیالوگ و مونولوگی، فرصت فکر به مخاطب داده میشود. پیامی را به مخاطب میرساند که من چنان به تو گوش میکنم که گویا با تو یکی هستم.
- بازخورد: بازخورد، یک گفتگو بر اساس شواهدیست که گفته و شنیده شده است. در بازخورد، مهم است که عملکردی چون چراغ قوه و آینه داشته باشیم. جملات موثری از این قبیل؛ از چیزهایی که شنیدم اینطور دیده میشود … و یا من از شواهد و دلایل موجود نسبت به این اتفاق، اینطور میبینم …
نتیجه:
در شنوایی موثر، بایستی نگفتهها را بشنویم و به اصطلاحی، بین خطوط را بخوانیم. بفهمیم مخاطب چه چیزی را نگفت. برای این مهم، بایستی توجه داشته باشیم که بدن واسط صادق است و در این شنوایی موثر، علم زبان بدن کمک مهمی میتواند باشد. آلبرت مهرابیان محقق رفتارشناس و مهارتهای کلامی معتقد است 7درصد گفتگوهای ما از طریق کلمات، 38درصد از طریق لحن و 55 درصد از طریق آنچه دیده نمیشوند اتفاق میافتد. پس مهم است در گفتگوهای کوچینگ به نقاط هیجان، تسلیم، خوابآلودگی و نهایتاً اینکه در کجا واقعیت و چه جاهایی خیالبافی رخ میدهد، آگاه باشیم.
تالیف: علی کولیوند، کوچPCC.
منابع: جزوه گوش شنوا FCA انگلستان/ مقالات آلبرت مهرابیان/ گفتگوهای مصطفی ملکیان در باب حکمت زندگی
3 پاسخ
درود
سپاسگزارم بابت تالیف این مطالب بسیار ارزنده و مفید که در اختیار ما قرار داده اید . نکته های مهم و تاثیر گذاری رو بیان کردید .
سبز و پایدار باشید .
درود وسپاس نکات تازه ای داشت. منتظر نوشته های دیگر از ایشان هستم .خ ممنون
با سلام
از حسن توجه شما سپاسگزاریم