افسانه 1: چندوظیفهای بودن در دنیایی با تقاضای نامحدود، حیاتیست.
پایه این افسانه، برفرضیهای است که انسانها میتوانند دو وظیفه شناختی را به صورت همزمان انجام دهند. اما ما نمیتوانیم. در عوض یادمیگیریم که خیلی سریع بین کارها جابجا کنیم. وقتی ما در حال انجام یکی از وظایف هستیم، درواقع حتی به دیگری آگاه هم نیستیم.
بهعنوان مثال، اگر شما در یک کنفرانس تلفنی هستید، توجه شما به یک ایمیل دریافتی جلب شود، تا زمانیکه در حال چککردن ایمیل هستید، اتفاقاتی را که در کنفرانس در حال وقوع است از دست میدهید. این موارد به یک اندازه مهم هستند، شما در معرض چیزی به اسم “زمان سوئیچکردن” قرار میگیرید. این زمان، به زمانی گفته میشود که شما برای شیفتکردن از یک فعالیت شناختی به فعالیت شناختی دیگر صرف میکنید.
براساس تحقیقات دیوید مایر، زمان سوئیچکردن مدت زمان لازم برای اتمام فعالیت اصلی که روی آن کار میکردید را به طور متوسط 25 درصد افزایش میدهد. به طور خلاصه، این فعالیتهای شعبدهبازی گونه، به طرز غیرقابلباوری ناکارآمد هستند.
هر چند تمرکزکردن در مواجهه با مزاحمتهای بیپایانی که اکنون همه ما با آن روبرو هستیم، دشوار است، اما مؤثرترین راه برای انجام کار است. بدترین کاری که به عنوان یک رئیس میتوانید انجام دهید این است که پافشاری کنید افرادتان به طور دائمی ایمیل خود را چک کنند.
افسانه 2- کمی اضطراب به ما کمک میکند، عملکرد بهتری داشته باشیم.
لحظهای به این فکر کنید که وقتی بهترین عملکرد را دارید چه احساسی میکنید. چه صفاتی به ذهن شما میآید؟ تقریباً همیشه آنها مثبت هستند. اضطراب ممکن است منبع انرژی و حتی انگیزه باشد، اما هزینههای قابلتوجهی به همراه دارد.
هر چه بیشتر مضطرب باشیم، با شفافیت و خلاقیت کمتری فکر میکنیم و واکنشپذیرتر و تکانشیتر میشویم. این برای شما خوب نیست و خصوصاً اگر در نقش نظارتی باشید، پیامدهای زیادی دارد.
بهعنوان یک رئیس، به علت اختیارات شما، انرژی شما تأثیر نامناسبی بر کسانی که رهبری میکنید دارد. به صراحت بگویم، هر زمانی که رفتار شما اضطراب کسی را افزایش میدهد- یا هر گونه احساسات منفی را برانگیخته میکند- احتمال کمتری دارد که عملکرد مؤثری داشته باشد. هرچه انرژی شما مثبتتر باشد، احتمالاً انرژی آنها مثبتتر است و نتیجه احتمالی بهتری خواهد داشت.
افسانه 3- خلاقیت به صورت ژنتیکی به ارث میرسد و آموزش آن غیرممکن است.
در یک اقتصاد جهانی که با رقابت بیسابقه و تغییرات مداوم شناخته میشود، تقریباً هر مدیرعاملی، تشنه راههایی برای نوآوری بیشتر است. متاسفانه بیشتر مدیرانعامل خود را خلاق نمیدانند و با ما این باور عمیقاً ریشهدار را به اشتراک میگذارند که خلاقیت، عمدتاً ذاتی و جادویی است.
از قضا، محققان به طرز شگفتانگیزی به اجماع در مورد مراحل مختلف خلاقیت و نحوه رسیدن به آن دست یافتهاند. سیستم آموزشی و فرهنگ سازمانی ما، بیشتر طرفدار پاداشدادن به تفکر منطقی، تحلیلی و قیاسی نیمکره چپ هستند. ما توجه کمی به پرورش عمدی ظرفیتهای بصری ، شهودی و کلینگری (تصویر کلی) نیمکره راست میکنیم.
همانطور که به نظر میرسد، فرآیند خلاقانه بین نیمکره چپ و راست در حال رفتوبرگشت است. خلاقیت، در حقیقت استفاده از کل مغز با انعطاف بیشتر است. این فرآیند به روشی بسیار سیستماتیکتر- و آموزشپذیرتر- از آنچه ما معمولاً تصور میکنیم آشکار میشود. افراد به سرعت میتوانند دسترسی به نیمکرهای از مغز که در هر مرحله از فرآیند خلاقیت به بهترینوجه به آنها خدمت میکند را یاد بگیرند و ایدههایی واقعاً اصیل ایجاد نمایند.
افسانه 4- بهترین راه برای اینکه یک کار انجام شود این است که ساعات طولانی کار کنید.
هیچ افسانهای مخربتر از این افسانه برای کارفرمایان و کارکنان نیست. علت، این است که ما برای کارکردن شبیه کامپیوتر طراحی نشدهایم، با سرعت بالا، پیوسته و برای دورههای زمانی طولانی.
درعوض، انسانها طوری طراحی شدهاند که به طور متناوب بین مصرف و تجدید انرژی ضربان داشته باشند. افراد با عملکرد مطلوب– و رهبران روشنفکر- توجه دارند که تعداد ساعات کاری افراد، بیانکننده ارزشی که ایجاد میکنند نیست، بلکه انرژی که برای هر ساعتی که کار میکنند صرف مینمایند، تعیینکننده است.
به جای سوزاندن سیستماتیک منبع انرژی در طول روز، همانطور که اغلب انجام میدهیم، تجدید متناوب آن باعث میشود انرژی خود را در تمام طول روز ثابت نگه داریم.دورههای استراتژیک متناوب تمرکز شدید با تجدید دورهای، حداقل هر 90 دقیقه، منجر به انجام کارهای بیشتر در زمان کمتر با پایداری بیشتر میشود.
آیا میخواهید این فرضیه را آزمایش کنید؟ هفته بعد، قبل از اینکه هر شب بخوابید، چالشیترین کار موجود در دستور کار خود را انتخاب کنید. در شروع روز بعد، 60 تا 90 دقیقه برای تمرکز بر فعالیتی که انتخاب کردهاید، اختصاص دهید.
زمان شروع و توقف را تعیین کنید و تمام تلاش خود را انجام دهید که هیچ وقفهای ایجاد نشود (خاموشکردن ایمیل، کمککننده خواهد بود). اگر موفق شوید، تقریباً بااطمینان پربارترین دوره روز شما خواهد بود. وقتی کارتان تمام شد، با یک استراحت واقعی به خودتان پاداش دهید.
منبع: HBR
نویسنده: تونی شوارتز
برگردان: مریم میرصادقی، کوچ ACC
یک پاسخ
سلام سلام مرسی از مقاله خوبتون
سپاسگزارم