وقتی همه چیز فرو می‌پاشد

وقتی همه چیز فرو می‌پاشد

heavy-rain

آیا تاکنون این جمله را شنیده‌اید؟

“…When it rains it pours “

این جمله به این معنی‌ست که وقتی مشکلی پیش می‌آید، چندین مشکل پشت‌سر و همراهش می‌بارد.

حتماً، خیلی از ما مثال‌های شبیهی در این مورد در زندگی‌مان داریم. ناگهان خودمان را در سیلی از مشکل‌ها پیدا می‌کنیم و حس می‌کنیم که در حال غرق‌شدن هستیم. با تمام نیرو، شروع به دست‌و‌پازدن می‌کنیم و هرچه بیشتر دست‌وپا می‌زنیم، بیشتر در آب فرو می‌رویم و این حس را داریم که تنها با تمام نیرو، سر خود را از آب بیرون نگه داشته‌ایم تا غرق نشویم.

در این دست‌و‌پازدن، هر چند وقت یک بار زیر آب می‌رویم و چند قلپ آب هم می‌خوریم و بیشتر، کنترل رو از دست می‌دهیم. گاهاً حتی فراموش می‌کنیم که چطور شنا کنیم …

این دست‌وپازدن بیشتر مواقع، بدون فکر هست و تنها برای بقای ما ….

چقدر این شرایط برای شما آشناست؟!

این مثال را وارد محیط کار خود کنید. چند نفر از شما در محیط کار، احساس می‌کنید که فضای تنفس ندارید؟ …

کل روز در حال دویدن هستید. از جلسه‌ای به جلسه دیگر، از یک کار به کار دیگر و ناگهان متوجه می‌شوید که یک هفته … یک ماه … یا یک‌سال و سال‌ها گذشته و شما تنها در حال بقا در بحران‌های متفاوت هستید. آخرین زمانی‌که توانستید لحظه‌ای درنگ کنید و برنامه‌های خود را بررسی نمایید، از خود بپرسید:

آیا در مسیر درستی هستم؟!

آیا این روش، بهترین روش برای جلورفتن است؟!

آیا با نیروی درستی کار می‌کنم و اگر بله، آیا نیروی من بهترین خود است؟! آیا از من کمکی می‌خواهد؟!

و هزاران سوال دیگری که می‌توانیم از خود بپرسیم. چه زمانی بوده است که به جای دست‌و‌پازدن، شروع به شنا‌کردن کرده‌اید؟ کاری که شاید حتی در آن یک قهرمان هستید ولی به خاطر اینکه در گیر بحران‌ها شده‌اید از شناگر ماهر به کسی تبدیل شده‌اید که دست‌و‌پا می‌زند که به روی آب بماند …

شاید دلیل اینکه در جمله اول این متن، گفته شده است وقتی باران می‌بارد، سیل می‌آید این است که وقتی تعادل خود را از دست دادیم و چندین قلپ آب خوردیم دیگر فراموش می‌کنیم که شناگر ماهری هستیم و همین‌طور بیشتر فرو می‌رویم و در نتیجه اتفاق‌های بد بیشتری را به سمت خود جذب می‌کنیم …

می‌دانیم که این شرایط، شرایط ساده‌ای نیست و بیرون‌آمدن و نگاه‌کردن به موقعیت و دادن فضایی برای فکرکردن، به نظر، هدررفتن زمان می‌آید. ولی می‌خواهم همین الان از خودتان چند سوال بپرسید:

اگر 6 ماه دیگر به همین شکل ادامه دهید، چه اتفاقی می‌تواند بیفتد؟! 

سوال بعدی که از شما دعوت می‌کنم از خود بپرسید، این است:

اگر همین لحظه همه چیز را کنار بگذارید. تلفن خود را خاموش کنید، همه جلسات را کنسل کنید و زمانی برای خود برای بررسی شرایط باز کنید، بدترین اتفاقی که می‌تواند بیفتد چیست؟!

احتمالاً، پاسخ شما این است که هیچ اتفاقی نمیفتد، بلکه زمانی پیدا خواهم کرد که در مورد موضوعی که مدت‌ها باید برای آن زمان بگذارم، زمان می‌گذارم.

این کار، مثل هر کار دیگری به تمرین نیاز دارد. حالا که متوجه شدید که چقدر این کار برای شما می‌تواند مفید باشد از خود بپرسید:

برای اینکه مطمئن شوید این کار را به صورت مستمر انجام می‌دهید، به چه نیاز دارید؟!

زمانی در تقویم خود در هفته به صورت مستمر؟!

درخواست از کسی که این موضوع را به شما یادآوری کند؟!

درخواست از نیروهای خود که در هفته زمانی باشد که با شما در تماس نباشند و یا مسئولیتی را به آنها دهید تا زمانی را برای خود باز کنید؟!  ….

 بعد از اینکه این سوال را پاسخ دادید می‌خواهم به این سوال نیز فکر کنید:

با شناختی که از خود دارید چه عامل و یا عواملی می‌تواند مانع از این شود که شما این زمان را برای خود درنظر بگیرید؟َ!!

حال‌ که به این سوال پاسخ دادید، لطفاً دوباره به سوال قبل من برگردید و به راه‌حل دیگری برای این موضوع فکر کنید.

تونی رابینز[1] جمله معروفی دارد که می‌گوید:“قویترین راه برای کنترل تمرکز شما از طریق استفاده از سوال‌های قدرتمند است.” شما هم اکنون این کار را انجام دادید. به شما تبریک می‌گویم و تشویق‌تان می‌کنم هر چند وقت یک‌بار این سوال‌ها را از خود بپرسید.

اگر بار اول سوال‌ها را جواب ندادید از شما درخواست می‌کنم که دوباره به سوال اول بازگشته و پاسخ دهید حتی اگر بار اول، زمان بسیار کمی برای آنها بگذارید.

نکته مهم این است که ما هستیم که می‌توانیم خود را از این بحران خارج کنیم و یا در آن به دست‌و‌پازدن ادامه دهیم. اینکه ما می‌توانیم به این معنی نیست که ما در این مسیر تنها هستیم و نمی‌توانیم از کسی کمک بگیریم، بلکه به این معنی‌ست که ما هستیم که می‌دانیم باید از چه کسی کمک بگیریم چون خود و نیازمان را از هرکس دیگری بهتر می‌شناسیم.

زمانی‌که در بحران هستیم، گاهی حتی هدف اصلی‌مان را فراموش می‌کنیم. فقط به دنبال این هستیم که به یک خشکی برسیم. حال آیا این خشکی برای ما مناسب است یا خیر را هم نمی‌دانیم. پس شاید در آن لحظه تنها خود را رها کنیم، به روی آب بخوابیم و اجازه دهیم که کمی استراحت کنیم. به صدای آب گوش دهیم، به آسمان نگاه کنیم و یا چشانمان را ببندیم و فقط شناور باشیم و اجازه دهیم که با نیرویی تازه دوباره به سمت موردنظرمان شنا کنیم و از این شناکردن لذت ببریم.

به جای اینکه به بدترین چیزها فکر کنیم که بیشتر باعث فرورفتن و یا فلج‌شدن ما شود، آن را رها کرده و به آنچه که تحت کنترل ماست فکر کنیم و ایمان داشته باشیم که از پس هر اتفاقی بر خواهیم آمد، ابزار آن را پیدا خواهیم کرد و به احتمال زیاد نگرانی در مورد آن در این لحظه، به ماهیچ کمکی نخواهد کرد. یا به نظر شما کمکی خواهد کرد؟َ!!

“رهبران، بر آنچه که می‌توانند کنترل کنند، آنچه که دارند و آنچه که می‌خواهند، تمرکز می‌کنند”

_تونی رابینز

تالیف: نازنین ملک‌بیکلو MCC.

3.7/5 - (3 امتیاز)

شناسنامه مقاله

نویسنده

نازنین ملک‌بیکلو MCC

ناشر

آکادمی‌کوچینگ‌ FCA انگلستان

دسته بندی

تاریخ انتشار

1402٫05٫02

زمان مطالعه

10 دقیقه

اشتراک گذاری :

عضویت در جمعه نامه

Please wait...

عضویت شما در جمعه نامه ثبت شد

4 پاسخ

  1. با سلام ودرود،بسیار تابسیار سپاسگزارم از عزیزانی که مقالات را
    تهیه ودرسایت میگذارند. موفقیت روزافزون شان راخواهانم،،آمین

  2. خیلی خیلی زیبا،مفید و کاربردی بود
    ممنونم از شما به خاطر مطالب تون

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پنل مورد نظر را انتخاب کنید