این اصطلاح با چند نام خوانده می شود: کوچینگ حرفه ای، رهبری، مدیریت کسب و کار یا کوچینگ در محل کار. اما این اصطلاح به چه معناست و چگونه میتواند به شما کمک نماید؟
کوچینگ در محل کار به چه معناست؟
کوچینگ در محل کار فرایندی است که افراد را به ابزارها، دانش و فرصت هایی مجهز می کند که نیاز دارند خودشان را برای مؤثر و کارآمد بودن در تعهدی که نسبت به خود، شرکت و کارشان دارند، کاملاً رشد و ارتقا دهند. نوعی «مشارکت هدفمند» با تمرکز بر رشد و توسعه فرد در جهت تبدیل شدن او به «بهترین نسخه خود» طراحی میشود تا فرد بتواند شایستگی و استعدادهایش را به نمایش بگذارد.
فرایندی به دور از منیت و خودخواهی که در آن لحظاتی با قابلیت کوچ پذیری مؤثر خلق می شوند تا تمایزها و برتری های فرد بیرون کشیده شود و تغییر در تفکر و رفتار افزایش یابد.
بسیاری از سازمانها، محققان و رهبران، کوچینگ را به عنوان «رهبری انتقادی» و «شایستگی مدیریتی» تعریف کرده اند. علاوه بر این، کارکنان نیز بارها و بارها تقاضای کوچینگ داده اند. در واقع، کوچینگ حقیقی انعطافپذیری و اثربخشی کارکنان و سازمانها را در ایجاد تغییر و تحول، ارتقا میدهد.
ما کوچینگ در محل کار را به عنوان مجموعه ای از مهارت ها، فرایندها و دانشی تعریف می کنیم که افراد با استفاده از آن خود را در ایجاد بیشترین اثرگذاری درگیر میکنند و در حین درک و تجربه تغییرات مداوم، همواره در حال نیرو بخشیدن به خود و سازمانشان هستند.
اگرچه کوچینگ از یکسری مهارتها و توانایی های مدیریتی بهره می برد، اما کوچینگ در محل کار، مهارت های مدیریتیِ دوباره تعریف شده نیست. کوچینگ با رشد، پیشرفت و کامیابی کارکنان سروکار دارد و این کار را از طریق حذف موانع با هدف نمایش و افزایش خلاقیت فرد انجام میدهد. این درحالی است که مدیریت تنها با نظارت، ارزیابی و دستابی به اهداف سروکار دارد.
با اینکه کوچینگ نیز از برخی فرایندهای ارتباطی یکسان استفاده می کند، اما کوچینگ در محل کار مشاوره و درمانگری نیست. کوچینگ درباره خلاقیت، عملکرد و اقدام است، درحالیکه درمانگری با حل و فصل و بهبود مسائل گذشته سروکار دارد.
هرچند کوچ ها از تجارب خود استفاده خواهند کرد، موقعیتها را تشخیص خواهند داد و در برخی موارد نیز به اظهار نظر یا ارائه پیشنهادهایی خواهند پرداخت، اما کوچینگ منتورینگ یا مشاوره نیز نمی باشد. کوچینگ تمام دانش و تجربۀ فرد را بهکار میگیرد تا او را قادر سازد تحت فرایند کوچینگ قرار بگیرد و بهترین عملکرد، ارتباطات و راهکارهای خود را خلق نماید و توسعه دهد.
و در نهایت، کوچینگ آموزش دادن یا تدریس نیست. کوچها اطلاعات را در اختیار افراد قرار می دهند و از افرادی که تحت کوچینگ آنها قرار دارند در جهت توسعه مهارتها و دانششان حمایت میکنند.
چرا کوچینگ در محل کار و چرا اکنون؟
کوچینگ باعث ارتقا و بهبود خلاقیت، عملکرد موفقیت آمیز و انعطاف پذیری می گردد و به سازمانها مزیتی رقابتی و روشی مؤثر عرضه میدارد تا در شرایطی همراه با تغییرات مداوم، به خوبی پیش بروند و فعالیت نمایند. سازمان های موفقی همچون هیولت پکِرد، IBM، MCI، و دیگر سازمانها دریافته اند که مدیران باید توانایی کوچ کردن کارکنان خود و یگدیگر را داشته باشند. آنها کوچینگ را در برنامه توسعه مدیریت/رهبری خود گنجانده اند.
کوچینگ در این سازمانها به عنوان «رهبری انتقادی» و «شایستگی مدیریتی» تعریف شده است. این سازمان ها می دانند که سبک سنتی مدیریت، یعنی «نظارت و کنترل»، دیگر در محیط و شرایط امروزی مؤثر نیست؛ شرایط و موقعیتی که به پاسخ و واکنش سریع، خلاقیت مؤثر و قدرتمند، انعطافپذیری، تلاش و عملکرد فردی نیاز دارد تا رقابت حفظ شود و ادامه یابد.
حفظ این موقعیت بسیار حائز اهمیت است و کوچینگ از توسعه شغل/حرفه و رضایتمندی کارکنان که منجر به حفظ کارکنان ارزشمند میشوند، حمایت می کند.
کارکنانی که کوچ می شوند تا کاری را انجام دهند، نسبت به آنهایی که برای انجام دادن آن کار مدیریت می شوند، بیشتر به نتایج کار و دستیابی به اهداف سازمان متعهد هستند و انرژی و زمان بیشتری صرف میکنند.
سازمانهای موفق نیز دریافته اند که برای حفظ و ادامه رقابت، آموزش مداوم نیروی کار امری ضروری است. با این حال، این آموزش بدون کوچینگ اثربخشی خود را به سرعت از دست می دهد و اغلب در رسیدن به تغییرات رفتاری پایدار مورد نیاز، ناکام می ماند. درحالیکه آموزش یک «رویداد» می باشد، کوچینگ یک فرایند است؛ فرایندی که مرحله بعدی ارزشمند برای آموزش محسوب می شود تا اطمینان حاصل کند که دانش جدیدِ منتقل شده در واقع به یک رفتار آموخته شده تبدیل می شود.
کوچینگ هرگز بیش از اکنون و در آینده ضرورت نداشته است.
حرکت روبه جلو و به سمت تغییر، امری عادی خواهد بود و انعطافپذیری و عملکرد فردی نیز برای موفقیت تیمی و سازمانی بسیار ضروری به نظر خواهد رسید. کوچینگ از اهرم قدرت و تواناییهای فردی برای به حداکثر رساندن عملکرد استفاده می نماید.
همچنین، کوچینگ امکان آموزش مستقیم حین کار و نیز آموزش به موقع را که متناسب با شرایطی خاص باشد، فراهم میسازد. کوچینگ با امکانپذیر ساختن تغییرات رفتاری، این امکان را برای پروژه ها و افراد فراهم می کند تا به سرعت و با تلاش کمتر روبه جلو و پیشرفت حرکت کنند. امروزه تغییر در تجارت، اغلب بهصورت خطی نیست و به تغییر سریع به سمت مدل های کاملاً جدید نیاز دارد. کوچینگ حقیقی و راستین افراد را در ایجاد این تغییرات سریع که لازمۀ مواجهه با خواسته های تجاری متغیر است، حمایت می کند.
امروزه کارکنان قراردادهای استخدامی جدیدی را تجربه میکنند که در دهه 80 ایجاد شده اند و اکنون بخشی از زندگی حقوقی سازمان هستند. براساس این قراردادهای جدید، اعتماد به نفس شغلی یکی از شایستگی های مهم کارکنان است که در آن، کارکنان از مهارتها و مشارکت خود برای رشد و پیشرفت و کسب فرصت استفاده میکنند. مدیران و رهبران باید کارکنان خود را کوچ کنند تا آنها به خودباوری شغلی برسند و به توسعه مداوم شغلی بپردازند.
در شرایط بازار امروز، ایجاد ارزش افزوده کلید موفقیت در کسب و کار است.
کوچینگ موفق به ارزش کارکنان میافزاید و سپس آنها با ارائه بهترین خود، این ارزش افزوده را به سازمان تزریق میکنند. کارکنان میخواهند شاد، سازنده و خلاق باشند و کوچینگ، محیط و شرایطی را فراهم میسازد تا این اتفاق رخ دهد. کوچینگ همچنین با شناخت ویژگیهای منحصربهفرد هر کارمند، از تنوع حمایت میکند.
تحقیقات و تجربه نشان میدهد که وقتی کارکنان با نگرش و اندیشهای مثبت کوچ میشوند بهتر از زمانی که مدام ارزیابی شدهاند، عمل میکنند. محققان نیز مشاهده کردهاند که افرادی با نگرش مثبتتر، احتمال موفقیت بیشتری را در شغل و حرفه خود تجربه میکنند. کوچینگ منجر به افزایش نگرش مثبت کارکنان به عنوان مولفه اصلی پیشرفت می شود و این نگرش مثبت را از طریق حمایت مثبت خود تقویت مینماید.
نکته آخر اینکه، مهارت های کوچینگ باعث ایجاد و ارتقاء عملکرد تیمی و کار گروهی، ایجاد انگیزه در تولید و فروش، بهبود مدیریت و رهبری و همچنین افزایش سطح آگاهی نسبت به وجود تنوع و استفاده از آن می گردد. متخصصان منابع انسانی متوجه شدهاند که به منظور عملکرد بهینه در آینده، شرکت ها نیاز دارند بهجای پر کردن و تکمیل شرح وظایف، کارکنانی متناسب با سازمان خود را استخدام نمایند. این سازگاری و تناسب کارکنان با سازمان از طریق کوچینگ ارزیابی و توسعه می یابد. مدیران نیز کارکنان خود را کوچ می کنند تا بیشتر به اعتماد به نفس شغلی برسند و شغلشان را به طور مؤثرتر توسعه دهند.
چه فردی در محل کار کوچ میکند؟
امروزه مدیران و رهبران موفق به منظور حمایت و ارتقاء عملکرد و توسعه فردی کارکنان، در حال گسترش مهارتهای کوچینگ خود هستند. همچنین، مدیرانی که از مهارتهای کوچینگ بهره مند هستند، از کوچینگ خالص به عنوان روشی اساسی برای حمایت و راهنمایی یکدیگر در شرایط چالش برانگیز بهره میبرند و به این طریق یکدیگر را کوچ می نمایند. درنهایت، مدیران ممکن است در یک وضعیت بازخورد 360 درجه جهت ارزیابی عملکرد، بتوانند با کوچ کردن مافوق خود تواناییشان را در رهبری و مدیریت افزایش دهند.
کوچینگ نه تنها زمینهای برای بازخورد فراهم می آورد، بلکه فرایندی برای حمایت از تغییر رفتار نیز مهیا می سازد. بهترین کوچ های محل کار افرادی هستند که به جای پیروی از یک روش معمول که یکسان و بدون توجه به تفاوت های فردی است، سبک و روش کوچینگ خود را درک کرده و آن را توسعه می دهند؛ افرادی که می دانند چگونه سبک خود را برای کوچ کردن دیگران «انعطاف پذیر» کنند و می توانند از طریق درک و توسعه مهارتها، از فرایند و مفاهیم کوچینگ به طور مؤثر استفاده نمایند.
رهبران چگونه مهارت ها و صلاحیت های کوچینگ مؤثر را توسعه می دهند؟
مدیران و رهبران شایستگی خود در کوچینگ را به شیوه های زیر توسعه می دهند:
- افزایش آگاهی خود از کوچینگ و مزایای آن و همچنین پذیرفتن مفهوم و فرایند کوچینگ
- آموختن مفاهیم و ابزارهای کوچینگ
- شناخت سبک و سطح مهارت کوچینگ خود و آموختن نحوه شناخت ترجیحات دیگران برای کوچ شدن
- تمرین کوچینگ با استفاده از بهترین ابزارهای کوچینگ و نقاط قوت خودشان و همچنین توسعه و تثبیت مداوم شایستگی کوچینگ خود از طریق بازخورد و کوچینگ مداوم
اگرچه در ابتدا ممکن است برخی مدیران بیشتر و راحتتر از دیگران به کوچینگ علاقه مند شوند و به آن عادت کنند، متوجه میشویم که مدیران، رهبران و مشتریانی که با آنها کوچینگ را کار می کنیم، همه از آن لذت می برند و درصورتیکه از آنها با استفاده از یک مدل در یافتن و به کاربردن نقاط قوت منحصربه فردشان در کوچینگ حمایت شود، به کوچ های تأثیرگذاری تبدیل خواهند شد. به راستی که کوچینگ شرایطی برد-برد برای هر دو طرفِ کوچ و مراجع فراهم می سازد.
منبع: integral.org