حد و مرزها در کوچینگ

حد و مرزها در کوچینگ

کوچینگ

کوچ‌ها نسبت به حدومرزهای روابط آگاهند، اما در نگاهی دقیق‌تر، می‌توانیم به بررسی ابعاد و تأثیرات دست‌کم‌گرفته‌شده مرزهای حاکم بر روابط کوچینگ بپردازیم.

با توجه به مثال‌های ذیل، خواهید فهمید که درک افراد از حدومرزها چه تأثیری بر رابطه‌ کوچینگ می‌گذارد.

مراجعان می‌گویند:

«درست نمی‌دانم که کوچم تا چه حد از محتوای جلسه‌مان را برای رییسم بازگو می‌کند.»

«من با کوچم رفیقم. هر وقت که بخواهم می‌توانم با او صحبت کنم.»

«کوچم شناخت خیلی خوبی از من دارد. مشاوره‌هایش همیشه به کارم می‌آیند.»

کوچ‌ها می‌گویند:

«من می‌خواهم که مراجعم در طول مسیر کوچینگ موفق شود و پیشرفت کند.»

«از اینکه مراجعانم بدون آمادگی در جلسه حاضر می‌شوند، ناراحت می‌شوم.»

«فکر نمی‌کنم که مراجعم به من اعتماد داشته باشد؛ چون در گفت‌و‌گوهای کوچینگ راحت و آزادانه صحبت نمی‌کند.»

تعیین حدومرزها

اغلب کوچ‌‌ها با این حوزه‌ از مبحث کوچینگ آشنایی دارند. قرارداد کوچینگ از همان ابتدا، اصول اولیه‌، نقش‌ها و مسئولیت‌های کوچ و مراجع را مشخص می‌کند. چنین قراردادی راه حلی صریح برای تعیین و توضیح جنبه حرفه‌ای رابطه‌ی کوچینگ محسوب می‌شود. قرارداد کوچینگ برای طرفین، مرزهای واضح و مناسبی تعیین و مسئولیت‌ها و فعالیت‌ها را نیز مشخص می‌نماید.

در ابتدای امر، طرفین اشتیاق و علاقه‌ فراوانی نشان می‌دهند. کوچ‌ها معمولاً خوش‌برخوردند و به شکل‌گیری ارتباط با مراجع اهمیت زیادی می‌دهند. به این منظور، تلاش می‌کنند تا سبک یادگیری مراجع را تشخیص دهند، بدون تعصب برخورد کنند، خوب گوش دهند، از بازخوردها استقبال کنند و همان کاری را انجام دهند که به نفع مراجع است. مراجعان هم به نوبه‌ خود چنین رفتاری دارند. ما به عنوان افرادی بالغ، مایلیم بهترین تأثیر را بر دیگران بگذاریم و در مورد هر چیزی که باعث می‌شود تصویر خوبی از خودمان ارائه دهیم صحبت می‌کنیم. در این مرحله، همه چیز همان‌طور که باید پیش می‌رود.

 جلسه کوچینگ

مرزهای نامشخص

همان‌طور که شراکت کوچینگ ادامه می‌یابد، این دو شخصیت آشکار می‌شوند. به علاوه، باید ذینفعان[1] کوچینگ را هم در نظر داشته باشیم که ممکن است هم مراجع و هم کوچ او را بشناسند و به آن علاقه داشته باشند. در اینجا باید به جنبه‌های روان‌شناختی روابط کوچینگ بپردازیم که بر طبق آن، باید به حدومرزهای ضمنی نیز توجه داشته باشیم.

اکنون چند نمونه از چنین تجربیاتی را ذکر می‌کنیم:

شناخت محرک‌های خود

به عنوان یک کوچ، تعیین حدومرز به معنای شناخت خودتان و مسائلی است که برای‌تان اهمیت دارند. مخصوصاً وقتی در مسیر کوچینگ با مراجع همراه می‌شوید، باید نسبت به توصیف و درک‌تان از این رابطه و مواردی که برایتان قابل قبول یا غیر قابل قبول است، آگاهی لازم را داشته باشید.

وقتی تکلیف‌تان با موارد یادشده مشخص باشد، راحت‌تر می‌توانید به مرزهای دیگران، مثلاً مراجعانتان، احترام بگذارید. شما، به عنوان کوچ، باید ترجیحات و تعصبات‌تان را بشناسید.

اهمیت بیش از اندازه

ما کوچ‌ها واقعاً به سلامت و پیشرفت مراجعانمان اهمیت می‌دهیم. اما آیا متوجه هستیم که گاهی ممکن است این اهمیت بیش از اندازه باشد؟

کوچینگ یعنی در عین حمایت، مراجع را به چالش بکشیم؛ مثل بازی الاکلنگ. با توجه به مراجعتان، می‌توانید تشخیص دهید که چه زمانی و به چه اندازه باید حمایتش کنید یا او را به چالش بکشید. اگر بیش از اندازه به مراجع اهمیت بدهیم، ممکن است در نقش مراقب یا ناجی ظاهر شویم.

کوچینگ فردی

احترام به زمان

تاکنون مراجعی داشته‌اید که دیر به جلسه بیاید؟ یا مراجعی که وسط جلسه به تماس رییسش پاسخ دهد؟ در جلسات کوچینگ، تا چه اندازه نسبت به زمان حساسیت دارید؟

اگر همواره جلسه‌تان بیش از زمان تعیین‌شده طول می‌کشد، حالا به هر دلیلی، یعنی مرزها را زیر پا گذاشته‌اید. طول‌دادن جلسه بیش از وقت معین، این معنای ضمنی را القا می‌کند که زمان برای شما اهمیتی ندارد. حتی ممکن است باعث شود که ذینفعان پیش خود فکر کنند ایرادی ندارد اگر زمان کوچینگ به درستی رعایت نشود. تمامی ذینفعان باید نسبت به زمان حساس باشند.

آگاهی نسبت به جایگاه و موقعیت‌تان

شاید حس کنید که باید نقش‌های دیگری مثل منتور یا مشاور را ایفا کنید. یا حس کنید رابطه‌تان باید اندکی تغییر کند؛ مثلاً از دوست به کوچ تبدیل شوید یا از کوچ به دوستی خوب.

برای حفظ موقعیت حرفه‌ای‌مان به عنوان کوچ، باید در رابطه با نقشی که قرار است بپذیریم مرزهای مشخصی تعریف کنیم. وقتی وارد نقش دیگری می‌شوید، این موضوع را با مراجع‌تان در میان بگذارید. مثلاً می‌توانید بگویید: «اکنون به عنوان کوچ صحبت می‌کنم» یا «الآن دیگر نه کوچ، بلکه منتور تو هستم (با لحنی حمایت‌گر).»

چنین کاری برای تعیین اصول و انتظارات رابطه‌ بسیار مفید است. به همین صورت، پس از پایان دوره کوچینگ هم باید مرزهایی را مشخص کنید. تصور کنید یکی از مراجعان قبلی‌تان شما را می‌بیند و در مورد پیشرفتش در زمینه کوچینگ صحبت می‌کند؛ در چه جایگاه و موقعیتی با او برخورد می‌کنید؟ بسیاری از کوچ‌ها در چنین شرایطی قرار می‌گیرند؛ بعضی می‌گویند: «به نظر می‌رسد همچنان کوچم، فقط به صورت کاملاً رایگان.»

حفظ بی‌طرفی

ممکن است درگیر ماجرای مراجع شوید و نتوانید نگاه بی‌طرفی به قضیه داشته باشید. یا ممکن است با مراجع احساس هم‌ذات‌پنداری کنید و یاد خودتان یا یکی از نزدیکان‌تان بیفتید که در موقعیت مشابه قرار گرفته بوده است.

به راحتی ممکن است در دام موضوعاتی بیفتید که برای همه جالب است؛ مثل سیاست‌های سازمانی یا جهانی و ورزش. شاید دل‌تان بخواهد از چیزی طرفداری کنید یا با موضوعی موافقت کنید، اما انجام چنین کاری به معنای مخالفت با موضوعی دیگر است.

جالب است بدانید حتی باتجربه‌ترین کوچ‌‌ها هم دچار چنین مسئله‌ای می‌شوند؛ تنها فرقش این است که آنها خیلی سریع متوجه می‌شوند که چه اتفاقی افتاده است. بسیاری بر این باورند که بهتر است کسی بر کارشان نظارت داشته باشد تا در تشخیص چنین مسائلی به آنها کمک کند؛ مسائلی که اگر متوجه‌شان نشوند، بر روند کار نیز اثر خواهد گذاشت.

نویسنده: Sukh Mishraa

برگردان: سمانه کاظمی

1/5 - (1 امتیاز)

شناسنامه مقاله

ناشر

آکادمی‌کوچینگ‌ FCA انگلستان

تاریخ انتشار

1402٫01٫21

اشتراک گذاری :

عضویت در جمعه نامه

Please wait...

عضویت شما در جمعه نامه ثبت شد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پنل مورد نظر را انتخاب کنید