در موضوعات مرتبط با رهبری و مدیریت وضعیت به گونه ای هست که ظاهرا دو دسته بزرگ از مدیران هستند که در دنیا زندگی می کنند مانند داستانهایی که در مورد نئاندرتال ها و انسان ها شنیده ایم. نئاندرتال ها حدود 40 هزار سال پیش در مناطقی در اوراسیا زندگی می کردند که بعد ها منقرض شدند. بعضی ها هم معتقد هستند انسان امروزی نسخه تکامل یافته ای از آنهاست.
داستان آنها همیشه من را یاد دسته بندی مدیران در شیوه رهبری تیم ها می اندازد. مدیرانی که از مهارت ها و ذهنیت های تیم سازی خودشان برای رهبری تیمشان استفاده می کنند و آنهایی که فرمانروایان بی چون و چرای قلمرو مدیریت خودشان هستند. شاید داستان های موفقیت هر دو گروه از این مدیران را شنیده ایم و موضوع این نیست که کدام گروه می توانند پیروز این نبرد باشند بلکه موضوع این است که کدام دسته می مانند و کدام منقرض می شوند یا کدام گروه محکوم به تکامل هستند تا در دنیای دائم در حال تغییر امروز ادامه حیات دهند.
در ابتدا بررسی کنیم که رییسها یا همان مدیران سبک نئاندرتال چگونه رهبری میکنند؟
آنها معمولا تمایل بیشتر به هدایت و فرمانروایی دارند و نقش خود را به شدت از نقش سایر اعضاء تیم تمایز میدانند. آنها اغلب در تصمیمگیریها کمتر مشورت میکنند و بیشتر در مورد بینش، تجربیات و دانش خودشان در مورد موضوعات برای اعضاء تیم میگویند. دنیای روزمره آنها پر از جزییات، چالشها و دغدغههایی هست که باید به تنهایی از پس آن برآیند. اعضاء تیم آنها معمولا باید کسانی باشند که بیشترین شباهت و نزدیکی را به آنها دارند و داشتن یک تیم یکدست و پا به رکاب آرزوی آنهاست.
تیمسازها چه کسانی هستند و چگونه فکر و عمل میکنند؟
آنها بیشتر جنبه های انسانی را بعنوان یک بخش حیاتی برای دستیابی به اهداف سازمانی می شناسند. آنها می دانند هر کدام از اعضاء تیم ویژگی های منحصر به فرد دارند. آنها باور دارند اعتماد اصلی ترین عنصر در عملکرد یک تیم هست.
تیم سازها خود را رهبرانی می بینند که منابعی را برای تیم فراهم کنند که آنها در یک محیط امن و همراه با اعتماد بهترین عملکرد خودشان را بروز دهند و بصورت مستمر رشد کنند. آنها بیشتر زمانشان را صرف آینده می کنند تا فرصت ها، استعدادها و ایده های ناب را شناسایی کنند و از طریق رشد مستمر در آینده یک تیم موفق تر با دستاوردهایی بهتر داشته باشند.
اگر شما فکر می کنید همیشه اینطور رفتار نمی کنید یا برای رسیدن به این ذهنیت و عملکرد نیاز به تغییر دارید به مفاهیمی که زیر آمده توجه کنید. نیاز نیست آنها را حفظ باشیم یا بتوانیم به خوبی تعریفشان کنیم. بلکه نیاز داریم آنها را زندگی کنیم.
_خودآگاه باشید
در درجه اول بعنوان یک رهبر نیاز دارید خودتان را خوب بشناسید. احساساتتان، هیجانتان، طرز فکرتان، ارزش ها و دیدگاهی که نسبت به موضوعات دارید.
_خوب گوش کنید
یک رهبر توانمند و یک تیم ساز عالی تلاش می کند گفته ها و ناگفته های هر یک از اعضاء تیمش را درک کند. آنها با این درک، سطحی از ارتباط را با اعضاء تیمشان می سازند که بسیار تاثیرگذار و همدلانه هست
_تمرکز به نقاط قوت
هر کدام از اعضاء تیم من نقاط قوت منحصر به فرد خود را دارند و اگر طوری این تیم را تنظیم کنم که هر کدام آنها مسوولیت هایی دارند که آن را می توانند به بهترین شیوه انجام دهند چون روی نقاط قوت خودشان هستند بهترین عملکرد را خواهیم داشت. این ذهنیت یک تیم ساز است.
_توجه به توسعه
تیم سازها می دانند توجه به توسعه و پیشرفت هر کدام از اعضاء تیمشان چه نقش تاثیر گذاری بر حس تعلق آنها و در نتیجه افزایش عملکرد آنها خواهد داشت.
_شناخت ویژگیها
یکی از راههای اعتماد سازی این است که افراد به شناخت بیشتر یکدیگر ترغیب شوند. برای این کار بکوشید تا با ایجاد برخی موقعیتها زمینهای را فراهم کنید که افراد بیشتر با تجربیات شخصی یکدیگر آشنا شوند و اشتراکاتی را میان خودشان پیدا کنند.
_ارائه بازخورد
رهبران تاثیر گذار از طریق ایجاد فرهنگ ارائه بازخورد اثربخش فضایی را ایجاد می کنند که اعضاء تیم بصورت مستمر به هم بازخورد می دهند. این فضا به گونه ای است که جریان بازخورد از سمت مدیر به کارکنان یا کارکنان به مدیر یا کارکنان به کارکنان به راحتی در جریان است.
_ایجاد هدف مشترک
پیروزی یک نفر یا یک گروه در تیم معنی ندارد. تیم سازها معمولا اهداف تیمی تعریف می کنند و پیروزی و شکست در چارچوب تیم معنی پیدا می کند نه در ساختار یک فرد.
_جشن موفقیت
تیم سازها هرگز فراموش نمی کنند که از ایده های خوب یا اهدافی که به دست آمده تمجید کنند. آنها موفقیت تیم را با سایرین به اشتراک می گذارند و تصویری قهرمانانه در ذهن اعضاء تیم ثبت می کنند. قهرامانانی که همیشه در جشن هستند چه زمانیکه موفق می شوند چه زمانی که درس می گیرند.
_حل مشکل
آنها به جای تحمیل راه حل، اعضای تیم را تشویق می کنند تا به طوفان فکری بپردازند و پیشنهادات خود را ارائه دهند. آنها می دانند با دادن فضایی به تیم خود برای یافتن راه حل مناسب و پیشنهاد ایده هایشان، می توانند آنها را برای تفکر خلاق، توسعه اعتماد به نفس و تقویت حس مالکیت توانمند کنند.
_قبول مسوولیت
کسب و کار مانند قطار های هوایی شهر بازی بالا و پایین های بسیار دارد. ممکن است به زودی روزهای رونق جای خود را به رکود بدهند، چند شکایت از مشتریان برسند یا هزینه ها بیشتر از برآوردهای اولیه باشند. تیم سازها می دانند باید مسوولیت را بعهده بگیرند و باه همراه تیم خود برای برگشت به روزهای خوب مشارکت کنند.
ممکن است زمانیکه شما این یادداشت را مطالعه می کنید موارد بیشتری هم به ذهنتان برسد که می توانید به این لیست اضافه کنید. بسیار هم خوب، پس اینکار را برای خودتان انجام دهید و آن را با سایرین به اشتراک بگذارید. در نهایت بدانید اگر نئاندرتال ها چندین هزار سال قبل منقرض نشده باشند حتما تغییر کرده اند و به شیوه جدیدی فکر و رفتار می کنند که بتوانند به حیات خود ادامه دهند. نتایج تحقیقات و تجربیات زیادی در سراسر دنیا نشان می دهد داشتن ذهنیت یک کوچ از شما مدیران تاثیرگذارتری می سازد. مدیرانی در نقش یک کوچ، در نقش یک توسعه دهنده و مدیرانی در نقش یک تیم ساز.
تالیف: عزیز میردار، کوچ PCC